نامه ای از یک شهروند بهشتی

به نام خدای قلم

با سلام

چقدر خوشحال بودم که پس از سال ها مردم فرهنگ دوست شهرم شاهد انتشار ماهنامه ای اجتماعی فرهنگی در شهر بودند و به خاطر این به خودم می بالیدم .

اما پس از انتشار چند شماره دیدم این نشریه به جای رواج فرهنگ دوستی ، همکاری و ... صحنه ای شده برای برخی رقبای سیاسی و سیاست بازی که عامه مردم را با آن کاری نیست و به آن نیازی ندارند .

آقای ... نمی دانم اگر شهرداری یا شورا یا ... نمی بود باز هم شما در نشریه بهشت پنهان حرفی برای گفتن داشتید  یا این ستون برای همیشه خالی می ماند . آیا رسالت شما در این نشریه این است که باری از دوش مردم بردارید و مسایل و مشکلات آنها را به گوش مسئولین برسانید . یا اینکه ذهن آن ها را با برخی سلیقه های شخصی و یا شاید غرض های فردی مغشوش سازید .

آیا برای مردم برزک در حال حاضر مشکل سوخت از جمله نفت و گاز در این فصل سرد مهم تر است یا برخی صحبت های فلان سردبیر در فلان ارگان و شماره فلان .

شاید طرز فکر شما که « نشریه زبان تند و گزنده دارد » شما را براین می دارد که در هر شماره سوژه ای پیدا کنید و از کاه کوهی ساخته و مسایل را آن قدر بزرگ و غیر واقعی جلوه دهید که برخی با خود بگویند مگر در شهر چه خبر است ؟

یا شاید هم چون در محیط کوچک زندگی می کنیم فکر می کنیم وقتی شهرداری آمد پس باید طی دو سه سال شهری آباد، زیبا با تمامی امکانات داشته باشیم . چرا از تنها مجموعه ای که در شهر کار خدمات رسانی می کند همیشه انتقاد می کنید ؟ چرا در اموری که تجربه و تخصص ندارید فقط حرف کارشناسان را بازگو می کنید ؟ و ...

جناب آقای سردبیر !

در پایان ، اوایل اگر برای جلب توجه بود چند تا نامه چاپ می کردید . حالا اگر واقعاً نشریه بهشت پنهان به قول خودتان «فضای تضارب آرا » را فراهم کرده و سخن های متفاوت را بی کم و کاست انعکاس می دهد و توهم خدمت هم ندارد نظر این حقیر را نیز بی کم و کاست چاپ کنید

راستی اگر وقت کردید نشریه را ویراستاری کنید .

با تشکر .

نامه ای از یک شهروند بهشتی