بهشت پنهان

اولین ماهنامه رسمی بخش برزک

بهشت پنهان

اولین ماهنامه رسمی بخش برزک

حکایتی از پائولوکوئیلو

حکایتی از پائولوکوئیلو

شهسواری به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که او ‏

فقط بلد است به ما دستور بدهد، وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند ‏

دیگری گفت:موافقم ..اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم ‏

وقتی به قله رسیدند ، شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید وآنها ‏

را پایین ببرید ‏

شهسوار اولی گفت: می بینی؟ بعداز چنین صعودی ،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم.محال ‏است که اطاعت کنم ‏

دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه رسید، هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که ‏شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند. ‏

مرشدمی گوید:تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند ‏

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:13 ب.ظ

ای کاش که همه درس بگیریم واقعا همینه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد